هابیل به دست قابیل کشته شد
او رو دور از چشم پدر دفن کرد.
جبرئیل خبر داد به آدم ابوالبشر اگه به دنبال پسری قبرش فلان جاست
همینکه اومد، سر قبر باز شد
فرق شکافتهی هابیلُ دید
غش کرد، روی زمين افتاد
بعضی از نقلها میگه تا چندین روز
تا مدت مدیدی آدم عزای فرزندش هابیلُ داشت
عرضه بداریم حضرت آدم
شما فقط فرزندت فرقش رو شکافتند اینقدر بی تاب شدی
اما دلها بسوزه برا ابی عبدالله، پدره، طاقت دیدن غم فرزند نداره
امان از دل اباعبدالله
نه تنها فرق علی شکافتند، روایت میگه: فقطعواه اربا اربا
یعنی علی اکبر امام حسینُ قطعه قطعه…
برا پدر سخته جوانی که جلو چشمش بزرگ شده، پاره پاره شده باشه
▪️بسوز ای دل که آتش در دل خشک و تر افتاده
▪️حسین بن علی بر روی نعش اکبر افتاده
▪️نمیدانم چرا صورت ز رویش برنمیدارد
▪️گمانم از نفس نور دل پیغمبر افتاده
▪️چنان زد ناله از سوز جگر فرزند پیغمبر
▪️که جبریل امین را آتشی در شَهپَر افتاده
▪️اگر زینب نمیآمد پدر هم با پسر میرفت
▪️در اینجا قرعه ی همت به نام خواهر افتاده
علامه ی امینی مینویسه وقتی خواهر اومدکنار حسین دلداری بده
دید حریف حسین نمیشه ،آروم نمیشه
بی بی زینب رو کرد به مدینه صدا زد
مادر زهرا بلند شو بیا کمک دخترت زینب
به فریاد فرزندت حسین برس
رثاء | پایگاه متن روضه و مرثیه |